مراسم پیشواز نوروزی در گیلان زیبا2
مراسم پیشواز نوروزی در گیلان زیبا2

 

 

برگزاری این مراسم در فاصله بین دو زمان کهنه و نو بود. در زمانی که دورۀ کهنه به پایان می‏رسید و زمان نو در پیش بود، مردم با برگزاری آداب و مراسم ویژه‏ای به استقبال نوروز می‏رفتند و همگام با طبیعت آرزوی بهروزی و سلامتی می‏کردند و برای حیاتی نو و تولدی دیگر آماده می‏شدند و با نوروز خوانی و بسیاری از آداب و سنن دیگر از نوروز خجسته و میمون استقبال می‏کردند.

١- عروس گوله‌ی(̉arus guley ): عروس گوله‌ی یک آیین نمایشی است که تا حدود چهل- پنجاه سال قبل، پیش از نوروز، برگزار می‌شد. امروزه این آیین نمایشی سراسر شاد، به لحاظ توسعه و نفوذ رسانه‌های جمعی و گسترش راه‌های ارتباطی، در دورترین آبادی‌های گیلان هم اجرا نمی‌شود. زمان برگزاری مراسم عروس گوله‌ی حدود نیمۀ دوم اسفند ماه بود. گروه نمایش پس از غروب آفتاب خانه به خانه راه می‌افتادند و در حیاط و فضای جلوی خانه برنامۀ عروس گوله‌ی را اجرا می‌کردند. بازیگران اصلی این نمایش چهار نفر بودند که با ساز زن و نقاره چی و کولبارچی و سرخوان، تعدادشان به هفت نفر می‌رسید. سرخوان، خواننده شعر عروس گوله‌ی بود و چهار بازیگر اصلی نمایش عبارت بودند از: غول، پیر بابو، عروس گولی و ینگه و مراقب عروس گوله‌ی.

١- غول: غول به باور مردم گیلان، موجودی افسانه‌ای، درشت پیکر و ساده لوح بود. در این نمایش چهرۀ مرد جوان تنومندی را با زغال یا دوده سیاه می‌کردند، دو شاخ گاو برسرش می‌گذاشتند، دمی از جارو برای او درست می‌کردند، دسته‏ای از ساقه و پوشال خشکیدۀ برنج (کولوشkuluš) به دست او می‏دادند و چند زنگ بزرگ آفتابه‏ای و زنگوله نیز بر کمر، پا و لباسش می‏آویختند و گاه دسته‏های بزرگ ساقه و پوشال خشکیدۀ برنج را برشکم و سینۀ او می‏بستند و او را به شکل و قامتی وحشتناک و مضحک در می‏آوردند و آمادۀ اجرای نقش می‏کردند.

 ٢- پیر بابو: چهرۀ بازیگر پیر بابو(pir bâbu) را هم با زغال سیاه می‌کردند و کلاه قیفی بر سرش می‌گذاشتند و ریش و سبیلی از دم اسب برای او درست می‌کردند. پیر بابو لباسی کهنه و مندرس بر تن می‌کرد و یک چوبدستی برای دور کردن غول از اطراف عروس گوله‌ی در دست داشت.

 ٣- ناز خانم یا عروس گوله‌ی: نقش عروس گوله‌ی را هم پسر جوان یا نوجوانی بازی می‏کرد که لباس محلی بر تن داشت و کمی خود را با وسایل آرایش سنتی، بزک کرده بود. او گاه زنگ‌هایی برای نواختن به هنگام رقصیدن در دست می‏گرفت.

 ۴- ینگه: ینگه عروس هم پسر جوان یا نوجوانی بود با لباس و آرایش محلی و متفاوت با عروس.

  ۵-کولبارچی: یک نفر کیسه‌ای بر پشت گرفته ، همه جا با گروه همراه بود. پس از پایان نمایش کولبارچی، تخم مرغ، برنج و سایر مواد غذایی و هدایایی را که صاحب‌خانه می‌داد، درون کیسه‏اش می‏گذاشت و به دنبال گروه حرکت می‏کرد. داستان این نمایش مبارزۀ غول و پیر بابو بود. غول می‌خواست عروس را برباید و پیر بابو مانع می‏شدکه غول به عروس او دست یابد. این مبارزه و کشمکش مدتی به طول می‌انجامید و سرانجام غول فرار را بر قرار ترجیح می‏داد. شعر عروس گولی بسیار ساده، طنز و گاهی هجوآمیز بود. این نمایش با رقص و شعر و شوخی سبب خنداندن و شادی مردم می‏شد. و مردم نیز به نوعی با واگویه کردن و دست زدن در نمایش شرکت می‌کردند.

 ٢- نوروزی خوانی: یک هفته مانده به شب عید، چند نفر شب هنگام فانوس به دست می‌گرفتند و دو چوب برداشته به هم می‌کوبیدند و به حیاط خانه مردم می‌رفتند. به در هر خانه‏ای که می‌رسیدند اجازه نوروزخوانی می‌گرفتند و این شعر را می‏خواندند: “در اول عرض من باشد سلامی تو ای آقای من، خوش فکر عالی بده اِذنی بخوانیم چند کلامی” و اگر صاحب خانه مشکلی نداشت، مثلاً کسی از اعضای خانواده او در آن سال فوت نکرده بود، یا بیمار در خانه نداشت، به آنها اجازه می داد. نوروزی خوان‌ها نیز اشعاری را در مدح ائمۀ اطهار(ع) می‌خواندند، بعد از آن صاحب خانه هدیه‌ای مثل پول، برنج یا تخم مرغ به آنها می‌داد. آنگاه نوروزی خوان‌ها از حیاط خانه به خانه بعدی می‌رفتند و این کار در تمام محل اجرا می‏شد. نوروزی خوان‌ها معمولاً بعد از اجرای مراسم به صاحب‌خانه، یک شاخه شمشاد به عنوان نماد سبزی و نیک‌بختی، هدیه می‌دادند و اگر صاحب‌خانه در خانه حضور نداشت، شاخه شمشاد را بریکی از ستون‌های ایوان خانه نصب می‌کردند. 

 

تیرما سیزه

 

 

 

تیرماسیزه یا تیرماسینزه یکی از آیین های سنتی شرق گیلان و مازندران است که مبتنی بر گاه‌شماری محلی این مناطق می‌باشد و ریشه در جشن باستانی تیرگان دارد. در واقع تقویم های محلی امروز گیلان و مازندران این رسم را همچون میراثی از گاهشماری کهن ایرانی در خود نگه داشته است. این جشن در فرایند تغییراتی که در نگه داشتن زمان در دوره های مختلف در این یا آن بخش از حوزه های فرهنگ ایرانی روی داده، تحول یافته است. از این گونه بود جشن مهرگان که در مهرروز (١۶مهر) برگزار می‌شد و جشن تیرگان در تیر روز (١٣تیر) انجام می‌گرفت و با نام “جشن آب ریزان” در نقاط مختلف گیلان وجود داشت.

این جشن در گیلان به نام “تیرما سینزه” در سیزدهم تیرماه محلی (دیلمی یا طبری) باقی مانده است. تیرما سیزه مانند بسیاری از آیین ها و مراسم سنتی تا حدود چند دهه پیش در سرزمین ما رایج بود. این رسم علاوه بر گیلان و مازندران در برخی روستاها و نواحی کوهپایه ای جنوبی البرز که در ارتباط فرهنگی و اقتصادی با شمال قرار داشتند نیز معمول بود. دو رسم اصلی در جشن تیرما سیزه یکی “فال گیری” و دیگری “لال شوش زنی” است. البته شکل انجام آن در نقاط مختلف متفاوت می‌باشد. در این شب معمولا اهالی ده برای فال گرفتن در یکی از خانه ها جمع می‌شدند فال گرفتن معمولا بر عهده کسی بود که دوبیتی های محلی را در خاطر داشت و به اصطلاح “طبری خان” یا “امیری خان” خوانده می‌شد. استاد فال گیر ظرفی پر از آب را در پیش روی می‌نهاد و هر یک از افراد به نیت فال نشانه‌ای از خود مثل مهره انگشتری، دگمه، سنجاق و مانند آنها را در ظرف می‌انداخت. استاد وقتی دوبیتی می‌خواند نشانه ای از ظرف بیرون می‌آورد و تعبیر آن دو بیت جواب فال صاحب آن نشانه بود. رسم دیگر در تیرماسیزه “لال شوش زنی” است. “شوش” به معنی “ترکه” است. در این شب معمولاً بزرگتر خانواده بی آنکه سخن بگوید ترکه ای را به آرامی بر بدن اهل خانه، دام‌ها در و دیوار و انبار اذوغه و چیزهای دیگر می‌زد تا موجب برکت شود. دامداران کوه نشین گیلان هرساله این رسم را با علاقه خاصی برگزار می‌کردند. جشن تیرماسیزه را بصورتی می‌توان با جشن یلدا مقایسه کرد بخصوص از نظر تفأل از کتاب حافظ در شب یلدا که می‌تواند اقتباسی از تفأل تیرگان باشد. جشن تیرما سیزه از چند جهت دیگر هم با مراسم شب یلدا مشابهت دارد. یکی اینکه هر دو رسم در شب برگزار می شود. دیگر اینکه گردهمایی همسایگان در یک خانه و پذیرایی صاحب خانه از آنان با میوه و آجیل است که به اصطلاح محلی به آن “شب چره” می‌گفتند. مهم تر از همه تفأل خواندن شعر و تشخیص خیر و شر با برداشت مفهوم آن است. نحوه تفآل تیرماسیزه به این صورت بود که ظرفی مسی را که معمولاً آفتابه یا چیری بود در وسط اتاق می گذاشتند و تا نیمه آن را آب می ریختند. هر یک از حاضران نشانه ای در آب می انداختند. فال گیر دو بیتی های چندی را به طبری می خواند و کنار ظرف می نشست درحالیکه طبری خان دو بیتی را می خواند دختر کم سن و سال(نابالغ) به درون ظرف دست می برد و نشانی را بیرون می آورد. مفهوم دو بیتی بیانگر نیکی یا بدی فال بود. فالگیر با برگرداندن نشانه به صاحب آن در واقع مراد صاحب فال را می داد. بیشتر نیت ها نیز محور نامزدی جوانان یا سفر زیارتی میانسالان بود.

 

 

 

 



[ سه شنبه 19 اسفند 1393 ] [ 9:39 ] [ شهرام مهدیزاده ] [ بازديد : 4112 ] [ نظرات () ]
مطالب مرتبط
آخرين مطالب
خط گیلکی (1395/08/06 )
gilaki music (1394/12/01 )
بیه لاکو... (1394/11/26 )
خط گیلکی (1394/11/22 )